بعضی وقت ها واقعا به پرنده ها حسودی ام می شه. چه قدر راحت برای خودشون توی این اسمان به این بزرگی این طرف و اون طرف می رن .چه قدر راحت و ازادانه زندگی می کنند، تو زندگی شون هیچ اجباری ندارن .بعضی وقت ها می گم چی می شد خدا مثل فرشته ها بهمون بال می داد. اون وقت دیگه زندگی چه حالی داشت !
مثلا شب ها که مامان بابامون خواب بودن می رفتیم توی کوچه و خیابان برای خودمون کلی می گشتیم و سر ساعتی هم که می دونستیم بیدار می شن بر می گشتیم واگه سالی یه بار نمی بردنمون بیرون هم هیچ ایرادی نداشت .تازه بنزینم کمتر مصرف می شد و مجبور نبودن بنزین رو سهمیه بندی کنن.
خداییش این بال خیلی مزایا داره ها .یه کم فکر کن؟
تنها
درک لحظه ای
میان تبسم خاموش ندیدن هایت
مرا کفایت می کند
سلام این عارفه جون ابجی خودمه. خیلی دوستش دارام کسی اذیتش کنه خودم حالشو میگیرم عارفه جون من دیگه رفتم بای بای
تو خیلی غمگین به نظر می یای عارفه خانم. چی شده مگه؟ کاری از دست من بر می یاد؟
سلام.
اینکه آدم بال داشته باشه خداییش خیلی با حاله ولی اینکه پرنده باشی عمرااااااا.
بیچاره ها تووو زمستون خودشونو باید بکشن تا یه چیزی برا خوردن پیدا کنن.
سلام عارفه جون
آره کاش میشد خدا هم به ما بال میداد
به قول تو مزایاش هم خیلی زیاده
اگه خدا به من بال میداد تا میتونستم به طرف آسمون پرواز میکردم تا بهش برسم و ازش تشکر کنم
عزیزم ممنون که به من سر زدی و نظرت رو گفتی
لینکت کردم تو هم اگه خواستی لینک کن
بازم بیا
**موفق باشی**
سلام عارفه جان
مرسی از حضورت
جدی اگه اینطوری بود چه حالی میدادا ترافیک هم نبود
بازم میام
با آرزوی شادی و سلامتی برای شما
واقعآاینکه بدون اطلاع مامان بابا بیرون بریم انقدر مشکل بزرگیه ؟؟؟؟ که اون همه بال به خودت وصل کنی !
اون موقع حموم رو چی کار میکنی ؟ به بالات شامپو میزنی یا صابون .
اه اصلآ نخواستیم بابا !
سلام عزیزم کارت حرف نداره