شب را دوست دارم! چون دیگر رهگذری از کوچه پس کو چه های شهرم نمی گذرد تا سر گردانی مرا ببیند . چون انتها را نمی بینم .تا برای رسیدن به آن اشتیاقی نداشته باشم شب را دوست دارم چون دیگر هیچ عابری از دور اشک های یخ زده ام را در گوشه ی چشمان بی فروغم نمی بیند شب را دوست دارم : چرا که اولین بار تو را در شب یافتم از شب می ترسم : تو را در شب از دست دادم. از شب متنفرم ، به اندازه ی تمام عشق های دروغین با آفتاب قهرم چرا شبها به دیدارم نمی آید؟
بگذار دلمان به همین دست و پا زدنها خوش باشد
سلام!
چی همه جالب! :-)
راستی خیلی خوب کاری کردی اینجا هم اومدی!
گاهی اوقات پشت درهای بسته می مونیم ولی همیشه نه.
این قالبت خیلی خوشگله.
درود
من شرمسار دوست عزیز
اون کامنت حذف شد
پایدار باشی چون سپیدار
شب را دوست دارم! چون دیگر رهگذری از کوچه پس کو چه های شهرم نمی گذرد تا سر گردانی مرا ببیند . چون انتها را نمی بینم .تا برای رسیدن به آن اشتیاقی نداشته باشم شب را دوست دارم چون دیگر هیچ عابری از دور اشک های یخ زده ام را در گوشه ی چشمان بی فروغم نمی بیند شب را دوست دارم : چرا که اولین بار تو را در شب یافتم از شب می ترسم : تو را در شب از دست دادم. از شب متنفرم ، به اندازه ی تمام عشق های دروغین با آفتاب قهرم چرا شبها به دیدارم نمی آید؟
سلام عزیز
آخ که چقدر من اشعار زنده یاد پناهی را دوست دارم
ممنون
سری هم به ما بزن...........
ممنون از حضور سبزتان
در مورد وبلاگتان چه می توانم بگویم ؟
همه اشعار خود گویای فوق زیبایی وبلاگتون است
سبز باشین
گل
واو به رنگ حقیقت ملموس بود